مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
وقتی کـنار عـلـقمه سقا دلـش شکسـت دیگر بهانه داشت که دریا دلش شکست در خیمه دیده بود عـطش موج می زند حس کرد تا کمی خنکا را دلش شکست دریا برای بوسه ز لب هاش تـشنه بود یک لحظه یک امید نه، دریا دلش شکست مشکش پرآب کرد و روان شدبه خیمه ها اما چه شد چه دید خـدایا دلش شکست از بس که کرده بود تمنا ز مشـک، تا تیری رسید، مشک هم آنجا دلش شکست ناگه عمـود آمد و بـر فـرق او نشسـت سقا سرش شکسته وزهرا دلش شکست چشم حسین برره واین صحنه راکه دید آیا قـدش شکـست خـدایا دلـش شکست یک لحظه خوب زینب خودرا نگاه کرد با یـاد روزهـای مـبـادا دلـش شکـست |